سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجت قاسم خانی

 

  ‏یک سال دیگر از عمر ما گذشت. شما جوانان، رو به پیرى و ما پیران، رو به مرگ پیش مى‏رویم. در این یک سال تحصیلى، شما به حدود تحصیلات و اندوخته‏هاى علمى خود واقفید، مى‏دانید چقدر تحصیل کرده و تا چه اندازه پایه‏هاى علمى خود را بالا برده‏اید؛ لیکن راجع به تهذیب اخلاق، تحصیل آداب شرعیه، معارف الهیه و تزکیه نفس چه کردید و چه قدم مثبتى برداشتید؟ هیچ به فکر تهذیب و اصلاح خود بودید و در این زمینه برنامه‏اى داشتید؟ متأسفانه باید عرض کنم کار چشمگیرى نکردید و در جهت اصلاح و تهذیب خود قدم بلندى بر نداشتید  .

حوزه‏هاى علمیه، همزمان با فراگرفتن مسائل علمى، به تعلیم و تعلم مسائل اخلاقى و علوم معنوى نیازمند است؛ راهنماى اخلاق و مربى قواى روحانى و مجالس پند و موعظه لازم دارد. برنامه‏هاى اخلاقى و اصلاحى، کلاس تربیت و تهذیب، آموختن معارف الهیه که مقصد اصلى بعثت انبیا علیهم السلام مى‏باشد، باید در حوزه‏ها رایج و رسمى باشد. متأسفانه در مراکز علمى به این گونه مسائل لازم و ضرورى کمتر توجه مى‏شود. علوم معنوى و روحانى رو به کاهش مى‏رود و بیم آن است که حوزه‏هاى علمیه در آتیه نتوانند علماى اخلاق، مربیان مهذب و آراسته و مردان الهى تربیت کنند و بحث و تحقیق در مسائل مقدماتى مجالى براى پرداختن به مسائل اصلى و اساسى که مورد عنایت قرآن کریم و نبى اعظم صلی‌الله علیه و آله و سلم و سایر انبیا و اولیا علیهم السلام است، باقى نگذارد. خوب است فقهاى عظام و مدرسین عالی‌مقام که مورد توجه جامعه علمیه مى‏باشند، در خلال درس و بحث به تربیت و تهذیب افراد همت گمارند و به مسائل معنوى و اخلاقى بیشتر بپردازند. محصلین حوزه‏ها نیز لازم است در کسب ملکات فاضله و تهذیب نفس کوشش کرده، به وظایف مهم و مسؤولیت‌هاى خطیرى که بر دوش آنان است، اهمیت دهند  .



شما که امروز در این حوزه‏ها تحصیل مى‏کنید و مى‏خواهید فردا رهبرى و هدایت جامعه را به عهده بگیرید، خیال نکنید تنها وظیفه شما یاد گرفتن مشتى اصطلاحات مى‏باشد؛ وظیفه‏هاى دیگرى نیز دارید. شما باید در این حوزه‏ها خود را چنان بسازید و تربیت کنید که وقتى به یک شهر یا ده رفتید، بتوانید اهالى آن‌جا را هدایت کنید و مهذب نمایید. از شما توقع است که وقتى از مرکز فقه رفتید، خود مهذب و ساخته شده باشید، تا بتوانید مردم را بسازید و طبق آداب و دستورات اخلاقى اسلامى آنان را تربیت کنید؛ اما اگر ـ خداى نخواسته ـ در مرکز علم خود را اصلاح نکردید، معنویات کسب ننمودید، به هر جا که برویدـ العیاذ باللّه ـ مردم را منحرف ساخته، به اسلام و روحانیت بدبین خواهید کرد. شما وظایف سنگینى دارید. اگر در حوزه‏ها به وظایف خود عمل نکنید و در صدد تهذیب خود نباشید و فقط دنبال فرا گرفتن چند اصطلاح بوده مسائل اصولى و فقهى را درست کنید، در آتیه خداى نخواسته براى اسلام و جامعه اسلامى مضر خواهید بود ممکن است، العیاذ باللّه، موجب انحراف و گمراهى مردم شوید. اگر به سبب اعمال و کردار و رفتار نارواى شما یک نفر گمراه شده از اسلام برگردد، مرتکب اعظم کبایر مى‏باشید و مشکل است توبه شما قبول گردد، چنان‌که اگر یک نفر هدایت یابد، به حسب روایت «بهتر است از آنچه آفتاب بر آن مى‏تابد».1 مسؤولیت شما خیلى سنگین است. وظایف شما غیر از وظایف عامه مردم مى‏باشد. چه بسا امورى که براى عامه مردم مباح است، براى شما جایز نیست، و ممکن است حرام باشد. مردم، ارتکاب بسیارى از امور مباحه را از شما انتظار ندارند؛ چه رسد به اعمال پست نامشروع که اگر خداى نخواسته از شما سربزند، مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانیت بدبین مى‏سازد. درد این‌جاست اگر مردم از شما عملى که بر خلاف انتظار است مشاهده کنند، از دین منحرف مى‏شوند، از روحانیت برمى‏گردند؛ نه از فرد. اى کاش از فرد برمى‏گشتند و به یک فرد بدبین مى‏شدند! ولى اگر از یک روحانى عملى ناشایست و برخلاف نزاکت ببینند، تجزیه و تحلیل نمى‏کنند؛ همچنان‌که در میان کسبه افراد نادرست و منحرف وجود دارد و در میان اداری‌ها اشخاص فاسد و زشتکار دیده مى‏شود، ممکن است در میان روحانیون نیز یک یا چند نفر ناصالح و منحرف باشد؛ لذا اگر بقالى خلاف کند، مى‏گویند فلان بقال خلافکار است. اگر یک عطار عمل زشتى مرتکب گردد، گفته مى‏شود فلان عطار زشتکار است؛ لیکن اگر آخوندى عمل ناشایسته‏اى انجام دهد، نمى‏گویند فلان آخوند منحرف است؛ گفته مى‏شود آخوندها بدند. وظایف اهل علم خیلى سنگین است مسؤولیت علما بیش از سایر مردم مى‏باشد. اگر به اصول کافى2 ، کتاب وسائل3، به ابواب مربوط به وظایف علما مراجعه کنید، مى‏بینید تکالیف سنگین و مسؤولیت‌هاى خطیرى براى اهل علم بیان شده است. در روایت است که وقتى جان به حلقوم مى‏رسد، براى عالم دیگر جاى توبه نیست و در آن حال، توبه وى پذیرفته نمى‏شود؛ زیرا خداوند، از کسانى تا آخرین دقایق زندگى توبه مى‏پذیرد که جاهل باشند4. و در روایت دیگر آمده است که هفتاد گناه از جاهل آمرزیده مى‏شود پیش از آن‌که یک گناه از عالم مورد آمرزش قرار گیرد؛5 زیرا گناه عالم براى اسلام و جامعه اسلامى خیلى ضرر دارد. عوام و جاهل اگر معصیتى مرتکب شود، فقط خود را بدبخت کرده، بر خویشتن ضرر وارد ساخته است؛ لیکن اگر عالِمى منحرف شود و به عمل زشتى دست زند، عالَمى را منحرف کرده، بر اسلام و علماى اسلام زیان وارد ساخته است.6 این‌که در روایت آمده که اهل جهنم از بوى تعفن عالمى که به علم خود عمل نکرده، متأذى مى‏شوند،7 براى همین است که در دنیا بین عالم و جاهل در نفع و ضرر به اسلام و جامعه اسلامى فرق بسیار وجود دارد. اگر عالمى منحرف شد، ممکن است امتى را منحرف ساخته به عفونت بکشد و اگر عالمى مهذب باشد، اخلاق و آداب اسلامى را رعایت نماید، جامعه را مهذب و هدایت مى‏کند. در بعضى از شهرستان‌هایى که تابستان‌ها به آن‌جا مى‏رفتم، مى‏دیدم اهالى آن بسیار مؤدب به آداب شرع بودند. نکته‏اش این بود که عالم صالح و پرهیزکارى داشتند. اگر عالم ورع و درستکارى در یک جامعه یا شهر و استانى زندگى کند، همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان مى‏گردد؛ اگر چه لفظا تبلیغ و ارشاد نکند.8 ما اشخاصى را دیده‏ایم که وجود آنان مایه پند و عبرت بوده، صرف دیدن و نگاه به آنان باعث تنبه مى‏شد. هم اکنون در تهران که فی الجمله اطلاع دارم، محلات آن با هم فرق دارد، در محله‏اى که عالم منزه و مهذبى زیست مى‏کند، مردمان صالح با ایمانى دارد. در محله دیگر که یک نفر منحرف فاسد معمم شده، امام جماعت گردیده، دکان درست کرده است، مى‏بینى طایفه‏اى را فریب داده، آلوده و منحرف ساخته است. همین آلودگى است که از بوى تعفن آن اهل جهنم اذیت مى‏شوند. این تعفنى است که عالِم سوء، عالِم بى‏عمل، عالِم منحرف، در همین دنیا به بار آورده و بوى آن در جهان دیگر شامه اهل جهنم را مى‏آزارد. نه این‌که در آن‌جا چیزى به او افزوده باشند. آنچه در عالم آخرت واقع مى‏شود، چیزى است که در این دنیا تهیه گردیده است. به ما چیزى خارج از عمل ما نمى‏دهند. وقتى بنا باشد عالِمى مفسده جو و خبیث باشد، جامعه‏اى را به عفونت مى‏کشد؛ منتهى در این دنیا، بوى تعفن آن را شامه‏ها احساس نمى‏کند؛ لیکن در عالم آخرت، بوى تعفن آن درک مى‏گردد؛ ولى یک نفر عوام، نمى‏تواند چنین فساد و آلودگى‌ای در جامعه اسلامى به بار آورد. عوام، هیچ‌گاه به خود اجازه نمى‏دهد که داعیه امامت و مهدویت داشته باشد، ادعاى نبوت و الوهیت کند. این، عالِم فاسد است که دنیایى را به فساد مى‏کشاند:اذا فسد العالِم، فسد العالَم.9

 




حضرت امام خمینی قدس سره، جهاداکبر، ص 18

پی‌نوشت‌ها  :

ــــــــــــــــــــــــ

1 . فروع کافى، ج 5، ص 36، کتاب الجهاد، باب الدعاء إلى الاسلام قبل القتال، ح 2  .

2. اصول کافى، کتاب فضل العلم، ابواب: صفة العلماء، بذل العلم، النهى عن القول بغیر علم، استعمال العلم، المستأکل بعلمه و المباهى به، لزوم الحجة على العالم، و باب النوادر؛ وسائل الشیعة، ج 18، ص 9 - 71، 98 - 129، کتاب القضاء، ابواب صفات القاضى، باب 4، 11، 12.3   .

3. اصول کافى، ج 1، ص 59، کتاب فضل العلم، باب لزوم الحجة على العالم...، ح 3  .

4 . عن حفص بن قیاس، عن أبی عبد اللّه، علیه السّلام، قال:یا حفص! یغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل أن یغفر للعالم ذنب واحد.حفص بن قیاس گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: اى حفص! براى جاهل هفتاد گناه آمرزیده مى‏شود، پیش از آن‌که یک گناه براى عالم آمرزیده شود.همان،ح 1  .

5 . قال رسول اللّه، صلّى اللّه علیه و آله:صنفان من أمّتى إذا صلحا، صلحت أمّتى؛ و إذا فسدا، فسدت أمّتى. قیل: و من هم؟ قال صلّى اللّه علیه و آله: العلماء و الأمراء؛ رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: دو گروه از امت من باشند که چون صالح شوند، امت صالح شود؛ و چون فاسد شوند، امت فاسد شود. گفته شد: «آنها کیانند؟» فرمود: «علما و زمامداران»؛ خصال، باب الإثنین، ص 37. تحف العقول، ص 50.

6 . عن سلیم بن قیس الهلالى، قال سمعت أمیر المؤمنین علیه السّلام یحدّث عن النّبیّ صلّى اللّه علیه و آله أنّه قال فی کلام له:العلماء رجلان: رجل عالم آخذ بعلمه؛ فهذا ناج. و عالم تارک لعلمه؛ فهذا هالک.و إنّ أهل النّار لیتأذّون من ریح العالم التّارک لعلمه؛ سلیم بن قیس هلالى گوید از حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام شنیدم از پیامبر حدیث مى‏کرد که آن حضرت در کلامش فرمود: علما بر دو گروهند: عالمى که بر علم خود کار کرده؛ پس او نجات یافته است. و عالمى که به علم خود عمل نکرده؛ پس او هلاک شده است. و به درستى که اهل دوزخ، از بوى بد عالمى که به علمش عمل نکرده است، متأذّى مى‏شوند، اصول کافى، ج 1، ص 55، کتاب فضل العلم، باب استعمال العلم، ح‌1.

7 . امام صادق علیه السّلام فرمود:کونوا دعاة للنّاس بالخیر بغیر ألسنتکم، لیروا منکم الاجتهاد و الصّدق و الورع؛ مردم را به نیکى دعوت کنید؛ اما نه با زبان‌هایتان، چنان‌که مردم در شما صواب جستن و راست گفتارى و پرهیزگارى ببینند، اصول کافى، ج 3، ص 164، کتاب ایمان و کفر، باب الصدق و اداء الامانة، ح 10.

8 . غرر الحکم، ج 7، ص 269.


 



 

 


[ چهارشنبه 90/8/11 ] [ 12:21 صبح ] [ حجت قاسم خانی ]
درباره وبلاگ
لینک دوستان
چه انتظار عجیبی !!! تو در میان منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 154
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 128468